فهرست مطالب

نشریه معرفت ادیان
سال سیزدهم شماره 3 (پیاپی 52، پاییز 1401)

  • تاریخ انتشار: 1401/10/19
  • تعداد عناوین: 8
|
  • سید محمد حاجتی شورکی*، سید علی حسنی آملی، داود ملاحسنی صفحات 7-24

    از واژه‌های پرکاربرد، به‌ویژه در متون نقلی کهن، واژه «مجوس» است. این واژه در منابع روایی اسلام سهم قابل توجه از احادیث را به خود اختصاص داده است. آنچه حایز اهمیت و مبنای این نوشتار بوده، تعیین مصداق مجوس در متون اسلامی است. دو دیدگاه کلی درباره مصداق مجوس مطرح است. برخی نویسندگان دایره مصادیق مجوس را گسترده دانسته و برای آن فرقه‌های متعددی نام برده‌اند که در تعداد و اسامی این فرقه‌ها با یکدیگر اختلاف دارند. نوشتار پیش‌رو پس از ذکر موافقان این دیدگاه و نقد دیدگاه آنان، به سرگذشت پیروان ادیان ایران باستان پرداخته و تنها دین زنده ایران باستان را آیین زرتشت دانسته است که پیروان فعالی دارند و تنها زرتشتیان‌اند که می‌توانند مصداق مجوس باشند؛ سپس با تحلیل و تطبیق مجوس در روایات اسلامی، این دیدگاه را برگزیده است که تنها مصداق مجوس در متون دینی اسلام، زرتشتیان هستند.

    کلیدواژگان: مجوس، مغان، مانویت، زرتشتیان، ایران باستان، احادیث
  • حمداله محمدی*، افضل سادات حسینی صفحات 25-44

    یکی از ضروریات رشته‌های علوم تربیتی و بخصوص فلسفه تعلیم و تربیت، شناخت انتقادی مکاتب تعلیم و تربیت در پرتو مقایسه تطبیقی آن با برخی مکاتب فلسفی دینی معاصر است. پژوهش حاضر در راستای این هدف سعی دارد تا بر مبنای آموزه‌های حکمت متعالیه صدرالمتالهین، به نقد اهداف و اصول تربیتی آیین تایو بپردازد. برای این مقصود، ابتدا با روش استنتاجی، اهداف، اصول و روش‌های تربیتی آیین تایو استخراج شده و در وهله دوم براساس حکمت متعالیه به نقد آنها و مبانی فلسفی تایوییسم پرداخته شده است. براساس یافته‌ها، مهم‌ترین هدف تربیتی آیین تایو، پرورش انسانی هماهنگ با طریقت راستین (تایو) است. بررسی این اهداف و اصول بر مبنای حکمت متعالیه، نشانگر آن است که در وهله اول فقدان خداشناسی مناسب و گسست فلسفی بین هستی‌شناسی و انسان‌شناسی باعث شده است تا تایوییسم به‌عنوان یک فلسفه تربیتی قادر به تفسیر مناسبی از اهداف و اصولی مثل تعادل و تسلیم محض در مقابل طریقت نباشد. با وجود این، برخی از آموزه‌های تربیتی تایوییسم، مثل سادگی، بازگشت به طبیعت و تعادل بین تربیت جسمانی و روانی، می‌تواند پیام‌های مثبتی برای تعلیم و تربیت باشد.

    کلیدواژگان: آیین تائو، لائوزه، چوانگ زه، تائودجینگ، حکمت متعالیه، تعلیم و تربیت
  • پیمان ابوالبشری*، الهام موقر مقدم صفحات 45-57

    در گستره مطالعات بیناادیانی، مفهوم قدمگاه با فلسفه‌ها و کارکردهای گوناگونش، بخش مهمی از آثار مربوط به مناسک مشترک ادیان را به خود اختصاص داده است. غالبا معناکاوی و باستان‌شناسی مفهوم قدمگاه، از سوی مستشرقان و به‌ویژه محققان حوزه بودیسم انجام شده که نتیجه آن، سوگیری‌های کژاندیشانه در حوزه قدمت و تاثیر بودیسم در تحمیل مفهوم قدمگاه بر ادیان دیگر است. نوشتار پیش‌رو بر آن است با تکیه بر روش تحلیل تاریخی روشن سازد که با وجود نظریات تعدادی از شرق‌شناسان، قدمگاه‌ها در تاریخ ادیان ابراهیمی ‌ریشه‌ای بودایی ندارند و درواقع نمایشی از باورهای مشترک جهانی انسان‌ها با ریشه‌ و مبنایی توحیدی‌‌اند که در سطحی از ناخودآگاه جمعی به آداب و رسوم تبدیل شده‌اند و در این مسیر، منابع قرآنی و روایی دلیلی بر این مدعاست. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که قدمگاه در هر دین، معنای الهیاتی خاص خود را پیموده و با توجه به قدمت مقام ابراهیم در مکه مکرمه، می‌توان اذعان کرد که ادیان توحیدی بر مبنای آیات قرآنی در ابداع مفهوم و فلسفه قدمگاه، پیشگام بوده‌ و آیین بودا به‌صرف تکثر قدمگاه‌ها، موسس این‌گونه از زیارتگاه‌های دینی در تاریخ ادیان محسوب نمی‌شود.

    کلیدواژگان: اسلام، بودیسم، بوداپده، قدمگاه، کهن الگو، مقام ابراهیم (ع)
  • سعید گراوند*، حسین نقدی عشرت آبادی، مینا سلیمانی صفحات 59-70

    در منظومه فکری شنکره چاریه و عزیز‌الدین نسفی بحث درباره مراتب حکمت و مسایل پیرامون آن یکی از مسایل بنیادین است که بررسی تطبیقی آن میزان همانندی سلوک و تفکر سلوکی این دو حکیم را در دو سنت معنوی نشان می‌دهد. حکمت در منظومه فکری شنکره چاریه عبارت است از ‌شناختی که باور نادرست را محو می‌سازد. در منظومه فکری شنکره، حکمت دو سطح دارد: متعالی و متعارف. حکمت متعارف مبتنی بر حواس است؛ درحالی‌که حکمت متعالی معرفت به «آتمن» است که نیازی به احتجاج عقلی ندارد. حکمت در منظومه فکری حکیم نسفی، حضور علم و عمل است که به دو مقوله شهودی و اکتسابی تقسیم می‌شود. نسفی بر این باور است که رسیدن به مقام حکمت، رسیدن به مقامی هم‌شان جایگاه ربوبی است. حکمت در منظومه فکری این دو حکیم صرفا جنبه بحثی و نظری ندارد. در منظومه فکری این دو حکیم، حکمت عملی والاتر است از حکمت بحثی و نظری. هر دو حکیم در طریق حکمت و تاملات عرفانی خود به نقد حکمت نظری و بحثی می‌پردازند. ازجمله اختلاف‌های این دو حکیم این است که تقسیم‌بندی شنکره از حکمت تقسیمی کاملا دوگانه است؛ اما حکمت شهودی (کشفی) در تفکر نسفی از ماهیتی تشکیکی برخوردار است. یافته‌‌‌های تحقیق نشان می‌دهد که در منظومه فکری هر دو حکیم دستیابی به مراتب متعالی حکمت، از راه سلوک عملی و ریاضت و مجاهده امکان‌پذیر است.

    کلیدواژگان: حکمت، حکمت متعالی، حکمت متعارف، عزیز الدین نسفی، شنکره چاریه
  • فاطمه معتضدیان*، محمدکاظم کاوه پیش قدم صفحات 71-86

    یهودیت یکی از ادیان الهی است که به‌مانند دیگر ادیان ابراهیمی دارای فرق و عرفان‌هایی است که گاه رنگ‌وبویی غیرالهی به خود گرفته‌اند. یکی از مهم‌ترین و بزرگ‌ترین عرفان‌های تاثیرگذار یهودی که از یهودیت دوری جست، عرفان کابالا بود که بعدها به دلیل نزدیکی و پراکندگی یهودیان در بین مسیحیان اروپا باعث پدید آمدن کابالای مسیحی شد. کابالیست‌ها به شوالیه‌های معبد نزدیک شده و توانستند اندیشه‌های خود را نیز به این گروه القا کنند. این فعالیت‌ها در قرون وسطا با اوج کار بنایان آزاد (Freemason’s) همراه بود که برای حفاظت از: شغل، هنر و علم خود و تربیت شاگردان باوفا، اقدام به تاسیس لژ (lodge) نمودند کم‌کم اشراف، سیاسیون و شاهزادگان به‌دلیل رازآلود بودن لژ جذب آن شدند که این فرصتی برای اندیشمندان کابالیست جهت توسعه نفوذ و افکار خود شد. با گذشت زمان و کم‌اهمیت شدن شغل بنایی و پدیدار شدن رنسانس در اروپا، لژها از حالت عملی خارج شده و حالت نظری به‌خود گرفتند و فراماسونری (Freemasonry)، به صورت سازمان و علنی با شروع گراندلژ انگلستان در سال 1717م آغاز گردید.

    کلیدواژگان: یهود، کابالا، فراماسونری، شوالیه های معبد
  • فائزه جواهری*، زهرا رهبرنیا صفحات 87-106

    اشتیاق و علاقه آدمیان برای رسیدن به عدالت در پایان جهان و اندیشیدن به چگونگی زندگی پس از مرگ، همواره بخشی از محتوای آثار هنرمندان را به خود اختصاص داده است. با وجود ابهامات و دوگانگی‌هایی که در متون مقدس یهود و مسیح در خصوص سرنوشت نهایی بدکاران به‌چشم می‌خورد، در آیات مختلفی از عهد عتیق و به‌ویژه عهد جدید، از جهنم و عذاب گناهکاران سخن به‌میان آمده است؛ ازاین‌رو کتاب مقدس همواره یکی از منابع الهام هنرمندان برای خلق و تولید آثار هنری با مضامین دینی بوده است. در کنار متون و روایات دینی، عوامل دیگری چون فضای سیاسی و فرهنگی زمان تولید اثر نیز تاثیر بسزایی در نوع نگرش هنرمندان به جهنم و آخرالزمان داشته است. این مقاله به روش تحلیلی تطبیقی به بررسی میزان وفاداری به دین در نقاشی‌های قرون 18و19م اروپا در نمونه‌آثار هنرمندان برجسته آن دوران، یعنی ویلیام بلیک، جان مارتین و گوستاو دوره درباره جهنم می‌پردازد. با توجه به بررسی آیات مختلفی از عهد عتیق و جدید، به‌نظر می‌رسد که در بسیاری از موارد، میزان تطبیق اثر هنری با متن مقدس بیشتر در نوع گناه است تا نوع عذاب درنظرگرفته‌شده برای آن گناه؛ و هنرمندان علاوه بر اقتباس از مضامین دینی، از یکدیگر، از نسخ ادبی، از اتفاقات سیاسی، فرهنگی و هنری، و در نهایت از ذهن خود نیز برای خلق تصویر جهنم و روز داوری الهام گرفته‌اند.

    کلیدواژگان: جهنم، دین پژوهی، عهد عتیق، عهد جدید، بلیک، مارتین و دوره
  • سجاد دهقان زاده*، سیما رحمانی صفحات 107-122

    آجیویکا، یکی از صورت‌های ناستیکایی و بدعت‌گذار دیانت هندی است که به‌رغم همنوایی تقریبی با آیین جین و آیین بودا، طریقت اثربخش جداگانه‌ای را در قرن ششم قبل از میلاد در برابر برهمنیسم ایجاد کرده است. «دین مفقوده هندی»، تعبیری در وصف آجیویکاست؛ زیرا آن از قرن چهاردهم میلادی ناپدید شد و احتمالا در نحله‌های متاخرتری چون دیگمبره جینیسم و ویشنوپرستی جذب گردید. اندیشه کانونی و متمایز آجیویکا، «جبرگرایی» است که به‌عنوان گرایشی نادر در فضای فکری هندویی، در یک قرایت حداقلی ظاهرا در تضاد با انگاره فراگیر «کرمه» قرار می‌گیرد. پژوهش پیش‌رو با تمرکز بر «جبرگرایی» در بیان ابعاد نظری و عملی آجیویکا، می‌خواهد احتمال هماهنگی نسبی یا تعارض کامل انگاره تقدیر مقدر (نیاتی) را با آموزه کرمه بررسی و تحلیل کند. در این جستار، تحلیل‌ها نشان می‌دهند که پذیرش مطلق تقدیر و مآلا نفی اراده آزاد انسان توسط آجیویکا با سایر انگاره‌های این مکتب، همچون «قول به طبقات شش‌گانه وجود»، «اتم‌باوری»، «پیشگویی با توجه به قول به جبر طبیعت» و نیز «باور به کارآمدی ریاضت (تپس) در نیل به رستگاری (مکشه)» ظاهرا سازگار به‌نظر می‌رسد. بااین‌حال از منظری انتقادی، می‌توان اظهار داشت که اندیشه‌های آجیویکا با وجود برخورداری از انتظام صوری، بر پیش‌فرض‌های پیشینی تجربه‌ناپذیر و در پاره‌ای موارد بر پنداره‌های ظنی استوار است.

    کلیدواژگان: آجیویکا، کرمه، تپس، جبرگرایی هندی، نیاتی
  • امیر یوسفی*، اسماعیل سلیمانی صفحات 123-140

    یکی از ویژگی‌هایی که عصر حاضر را متمایز و برجسته کرده، ظهور و شیوع جنبش‌ها و گرایش‌‌های معنوی بسیار متنوع و جدید است که با تفاسیری نو از هستی، انسان و حیات او، هویتی جدید برای خود ساخته و پرداخته‌اند. فراگیری و گسترش روزافزون این گرایش‌های معنوی نوین، ما را بر آن می‌دارد که به علل ظهور و شیوع آنها بپرد‌ازیم. عموم جامعه‌شناسان این گرایش‌های معنوی را ادیان جدید معرفی کرده‌اند. به همین دلیل، ابتدا سعی کرده‌ایم تعریفی از این نوع ادیان به‌دست دهیم؛ سپس برحسب تعاریف ارایه‌شده، اسباب و عوامل ظهور و شیوع این معنویت‌ها را با توسل به مشاهدات و تحلیل و تبیین یافته‌های موجود، چه در درون این جنبش‌های نوظهور و چه با توجه به شرایط متفاوت جامعه امروزی بررسی کنیم؛ آنگاه به ارزیابی مدرنیسم و پسامدرنیسم، نفی سنت و بسط فردگرایی پرداخته‌ایم و اینکه چگونه پسا‌مدرنیته در برخی از خصوصیات خود، نسخه رادیکال‌شده مدرنیته است و با نفی موجودیت سوژه مستقل و آگاه و نفی هر فراروایتی، بستر انواع تبیین‌های معنوی را مهیا کرده است. در ادامه به اسباب و عواملی چون فقدان معنا در زندگی و عدم رضایت از سبک زندگی مدرن، بحران هویت، وجود فناوری‌های جدید مثل اینترنت و... پرداخته شده؛ سپس از جنبش‌هایی که در بستر و راستای سیر مدرنیته و همسو با آن و کمک به آن پدید آمده‌اند نیز سخن به‌میان آمده است.

    کلیدواژگان: معنویت های نوظهور، دوره مدرن و پسامدرن، هویت فردی و جمعی، مرگ سوژه، فردگرایی